در این مطلب و در ادامه پرداختن به مقوله عکاسی هنری و بررسی آثار عکاسان معاصر جهان، به سراغ رالف یوجین میتیارد (Ralph Eugene Meatyard) رفتهایم. عکسهای سیاه و سفید رالف یوجین میتیارد که در خلال دهههای ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ گرفته شدهاند در نگاه نخست جز تصاویری معمولی از خانواده و دوستانش در فضای روستایی چیز دیگری به نظر نمیرسند.
در بررسی دقیق تر اما، عناصر مرموز و نگرانکنندهای در عکسهایش کشف میشوند. اندامی روح وار و مرموز از پنجره بیرون میجهد در عین اینکه کودکی آنجا ایستاده و به او مینگرد؛ بیشتر اوقات چهرههای کودکان با ماسکهای وحشتناک هالووین پوشانده شدهاند. فضاها تنگ و تاریکاند و در هر عکسی چیزی در گوشهای وجود دارد که عجیب مینماید. کودکی که با ماسک هالووین دهشتناک زیر طاقی بتونی کنار برگهای خشکیده نشسته نه تنها توجه را جلب میکند بلکه صادقانه بگویم اندکی ترس و اضطراب به جانمان میاندازد.
تصویر دو کودکی که در میان شکاف یک دیوار یا که به سان در یک باغ با ورقهای حلبی مسدود شده است ایستاده (یا نشتهاند) و تنها سرهایشان و تعدادی از انگشتانشان پیداست، از آنجایی که چشمهایشان را بستهاند و فشردهاند، تصاویر سرهای بریده شدهی تئودور ژریکو را به یاد مخاطبان میآورند.
نگاهی به پیشینه میتیارد
دانشاش در عینکسازی به میتیارد کمک کرد از لحاظ فنی عکاس قابلی باشد و علاقهاش به فلسفه و ذن، او را به سمتی هدایت کرد که زبان عکاسی و بیان استعاری این هنر/رسانه را بهتر بشناسد و آن را بکار ببندد. یوجین میتیارد با استفاده از ایدههایی از نقاشی معاصر، ادبیات و تئوری هنر توانست مجموعههایی را ارائه کند که به زعم تاننبوم، طبیعت مکانیکی عکاسی در روح هنر و پشت دنیای تصویریست.
رالف یوجین میتیارد متولد ۱۹۲۵ در شهر نرمال، ایالت ایلینوی امریکاست، پس از پایان دبیرستان در ۱۹۴۳ وارد کالج ویلیام، شهر ماساچوست شد، همان جا بود که با ادبیات ازرا پاوند، گرترود استاین، ویلیام کارولز ویلیامز آشنا شد.
یوجین میتیارد شیفته مطالعه بود، علاقمندی او به کتاب و مطالعه بعدها در مجموعه عکسهایی که با متن همراه بودند ظاهر شد در همین راستا میتوان به پروژههای متنوعی اشاره کرد که با نویسندگان مطرحی از جمله روجز مرتین، وندل بری، گای داونپورت، جاناتان گرین و جیمز بیکرهال کار کرده است. همین اندیشمندان منطق و زیباییشناسی او را شکل دادند.
یوجین میتیارد در ۱۹۴۶ با مادلین مک کینی ازدواج کرد یعنی همان کسی که بعدها یکی از مهمترین سوژههای عکسهایش شد. همان سال میتیارد شاگرد یک مغازه عینکفروشی در شیکاگو شد و در تمام این مدت سعی کرد عدسیها را بهخوبی بشناسد و این دانش را بیاموزد تا اینکه در ۱۹۴۹ توانست مدرک عینکسازیاش را دریافت کند.
تحصیلات
در ۱۹۵۰ برای آموختن فلسفه راهی دانشگاه ایلینوی وسلین در بلومینگتن شد و در عین حال در مغازهی عینک سازی دیگری مشغول کار شد و بالاخره در ۱۹۶۷ توانست مغازه خودش را باز کند.
نخستین دوربینش را در ۱۹۵۰ با هدف عکاسی از فرزند نورسیدهاش خرید اما خیلی زود مجذوب دوربین شد و کشف کرد که چطور از راههای مختلفی میتواند خودش را بیان و دنیای اطرافش را نمایش دهد. آشنایی او با دوربین و علاقمندیاش روز به روز بیشتر شد و او را به سمتی عکاسان و گروههای مختلف سوق داد.
در ۱۹۵۴ با عکاس و تاریخدان هنر ون درن کوک آشنا شد و همان سال عضو باشگاه عکس لکسینگتون (توسط ون درن کوک اداره میشد)، جامعه عکاسی امریکا و سازمان ملی عکاسان آماتور شد. در مسابقات و نمایشگاههای جامعه عکاسی آمریکا در خلال سال های ۱۹۵۴-۱۹۵۵ شرکت کرد و عکسهایی را ارائه کرد که بذرهای کارهای انتزاعی،عکسهای محو و چیدمانهای آیندهی او بودند.
از مجموعه “خارج از فوکوس”، ۱۹۵۹
در ۱۹۵۶ ون درن کوک عکسهایش را در نمایشگاهی با عنوان عکاسی خلاق به همراه آثاری از دیگر عکاسان بنام و معاصر امریکا چون آنسل آدامز، آرون سیسکند، هری کالاهان دانشگاه کنتاکی به نمایش گذاشت.
ون درن کوک به عنوان یک عکاس مدرن تاثیر بسیاری بر میتیارد گذاشت درواقع آشنایی و همکاری با باشگاه عکس لکسینگتون بود که میتیارد را از عکاسی قراردادی آن زمان به دور کرد. باشگاه عکس لکسینگتون به اعضایش تاکید میکرد که عکسهای شان را به معنای واقعی کلمه در حیاط خانه خودشان بگیرند.
از مجموعه “حرکت و صدا”، ۱۹۶۸
اولین گامها
نخستین پروژه مشترکش با کوک، مستند نگاری خیابان جورج تاون بود، یکی از خیابانهای اصلی و مهم لکسینگتن. که به نوعی یادآوری و ارجاعی روشمند و هوشمندانه بود به پروژهی اف اس ای یا اداره حفاظت کشاورزی در دهههای ۱۹۳۰ تا ۱۹۴۰٫
این نخستین باری بود که میتیارد با مفهوم مجموعه آشنا شد و عکسهایش را به صورت مجموعه ارائه کرد. روشی که بعدها در عکاسیاش ادامه داد. در تابستان ۱۹۵۶ میتیارد در ورکشاپی شرکت کرد که هنری هلمز اسمیت، ماینور وایت، و آرون سیسکند در دانشگاه ایندیانا برگزار کرده بودند. آنجا بود که مفهوم عکاسی انتزاعی و تجربی و قدرت بیانگر عکس در کارهای میتیارد متبلور شد. یعنی آن چیزی که به وضوع در مجموعههای اولیهاش دیده میشود.
از مجموعه “انتزاع ها”، ۱۹۵۸
تحت تاثیر اکسپرسیونیسم انتزاعی یا همان مکتب نیویورک که نقاشان معاصرش دنبال آن بودند پرژهای را شروع کرد که در آن تصاویر را برای بیان عکاسانه نقاشی میکرد.
[irp posts=”234″ name=”برنار فوکون – عکاسی معاصر”]
ذن و عکاسی
همچنین مجموعهای را شروع کرد از بازی انعکاس نور خورشید در سطح آب و این پروژه را تا آخر عمرش ادامه داد. مجموعهی دیگرش «خارج از فوکوس» که فرمهایی انتزاعی از نورها در تاریکی بودند را نیز در همین دوران آغاز کرد. مجموعهی «ذن/شاخهها» و «صدا-حرکت» از آن دست پروژههایی هستند که “مرز سیال بین ابژه و انرژی روحانی و طبیعی که در آنها مستتر است” (تاننبوم ۱۹۹۱) را به خوبی به کار میگیرد.
در این مجموعهها زبان استعاری و احساس هنری به خوبی احساس میشود یعنی آن چیزی که دستمایهی کارهای مکتب نیویورک بود. و به طور مشخص جکسن پالک. حتا تولید عکسها هم تابع همان قوانین بوده به طور مثال در مجموعهی “نور روی آب” با حرکتهای نور بر موجها که نقش تصادف و اتفاق در آنها هم کم رنگ نیست میتواند تداعی کنندهی رنگ پاشیهای پالک باشد.
از مجموعه “نور روی آب”، ۱۹۵۹
در ۱۹۵۷ میتیارد با کوک نمایشگاه مشترکی در نیویورک برپا کرد. نخستین نمایشگاه انفرادیاش را در ۱۹۵۹ در در دانشگاه تولان در نیواورلئان برگزار کرد، همان سالی که کوک کارنامه کاری او را با تحسین بسیار در مجله اپرچر منتشر کرد.
همچنین بومونت نیوهال در ۱۹۶۱ او را در بخش استعدادهای جدید عکاسی در مجله آرت این امریکا معرفی کرد. این دو به مطرح شدن و شهرت او کمک به سزایی کرند و باعث شدند بیشتر در سبک خودش پیش برود.
از مجموعه “ذن-شاخه ها”، ۱۹۵۹
[irp posts=”236″ name=”ساموئل فوسو : عکاسی معاصر”]
طبیعت وحشی
در خلال سالهای ۱۹۶۷-۱۹۷۰ با همکاری وندل بری (نویسنده)، کتابی را به نام «طبیعت وحشی دیدهنشده» در آورد تا بتواند روح طبیعت رد ریور جورج را در کنتاکی به نمایش بگذارد. در مجموعه عاشقانهها (Romances) توهم دوران کودکی، رها بودن، حس کنجکاوی را دنبال کرده است.
این عکسها بر اساس تضادهای درونی، از خود بیگانگی و رویاها تولید شدهاند. با عکاسی از اعضای خانواده در حالی که ماسکهای عجیب و ترسناک به چهره دارند درواقع سمبل مرگ و زوال دوران کودکی را با هم آمیخته است تا معنای عمیقتری را جستجو کند. گذر از کودکی به بزرگسالی، از معصومیت به بلوغ.
از مجموعه “عاشقانهها”، ۱۹۶۱
شبح سرطان
در ۱۹۷۰ رالف یوجین میتیارد دانست که سرطان دارد. اما به عکاسی ادامه داد و عجیبترین مجموعهاش را خلق کرد. آلبوم خانوادگی لوسیبل کراتر را کمی قبل از دریافت نتیجه آزمایشاتاش شروع کرده بود. نامی برگرفته از یک داستان کوتاه با عنوان «زندگیای که نجات میدهید شاید از آن خودتان باشد» نوشته فلنری او کانر.
درونمایه اصلی این داستان از این قرار است که هیچ کس نمیتواند قلب انسان را درک کند حتا اگر آن را از سینه بیرون بیاورد و بشکافد. میتیارد برای گرفتن این مجموعه بیشتر از همه از همسرش به عنوان مدل اصلی استفاده کرد و در باقی موارد خودش و دیگر اعضای خانواده و دوستان برایش مدل شدند.
برای درک بهتر این مجموعه باید هالووین را شناخت. برای مخاطب ایرانی که کمتر تجربه هالووین دارد یا اصلاً ندارد کمی سخت است. مخاطب ماسک های هالویین را که بیشتر کودکان در روز هالووین به چهره میزنند بر صورت بزرگسالان میبیند و مشوش میشود. یادش میافتد که هالووین دیگر برای او هالووین نیست و بزرگ شده است و این ماسکها نه تنها دیگر ترسناک نیست بلکه چهره او را میپوشاند. سوژهها اگر هم دوست دارند کوچک پنداشته شوند اندام بزرگسالشان این اجازه را نمیدهد و این همان تضاد درونی است که هم در عکس، هم در سوژه وجود دارد و ممکن است به مخاطب هم منتقل شود.
از مجموعه “لوسیبل کراتر”، ۱۹۷۰
پایان
رالف یوجین میتیارد در ۱۹۷۲ در گذشت. اگرچه انگیزه ی او برای ثبت طبیعت انسانی هر فرد از آن چه عکاسان پست مدرن دنبال میکنند، دور است اما کارهای ارزشمند و پرقدرتش در کنار تصاویر نمادیناش همراه با فلسفه عمیق درونگرایانهاش، راهی را در عکاسی معاصر برای عکاسانی چون سیندی شرمن، جف وال و ریچارد پرینس گشود. پس از مرگش نیز عکس هایش در نمایشگاههای زیادی به نمایش در آمدند.
از مجموعه “لوسیبل کراتر”
برای دیدن آثار بیشتری از میتیارد، میتوانید بر روی این لینک کلیک کنید.
حسامالدین رضایی
منابع: Warren, Lynne, ed. Encyclopedia of twentieth-century photography . (New York: Routledge, 2006).
http://fraenkelgallery.com
قوانین ارسال دیدگاه