نخستین چیزی که از برنار فوکون (Bernard Faucon) و عکس هایش به ذهن می آید عکاسی صحنه پردازی شده یا فتو استیج است که البته برای آن موقع یعنی ابتدای دههی ۱۹۸۰ که شروع شهرت و پرکاری او بود عجیب هم نیست.
آن موقع عکاسان بسیاری بودند که از این سبک برای رساندن مفاهیم و انتقال معنا استفاده می کردند. اما او از آن دست افرادی بود که به خوبی از این رسانه بهره گرفت و فضایی شاعرانه را با دنیایی از رنگ و عکسهای صحنه پردازی شده ساخت که ترکیبی از واقعیت و تخیل بودند.
خودش در جایی نوشته است که او به زمان عکاسی صحنهپردازی شده تعلق دارد، تکنیکی که به گمان او پایانی بر شکل سنتی عکاسی. در ادامه بررسی عکاسی معاصر جهان، در این قسمت به بررسی آثار برنار فوکون خواهیم پرداخت.
ضیافت، ۱۹۷۸
برنار فوکون از معدود عکاسان معاصر فرانسوی است که توانست شهرتی تا این حد به دست بیاورد که در مهمترین گالریها آثارش را به نمایش بگذارند.
به طور خاص برنار فوکون شهرت فراوانی برای ترکیب کردن موضوعات مدرن و رومانتیکی را دارد که جهان شمول اند. فوکون در ۱۹۵۰ در پرووانس فرانسه به دنیا آمد و ۲۰ سال نخست عمرش را در همان منطقه در شهر کوچکی به نام اپت گذراند. در ۱۹۶۷ از مادربزرگش یک دوربین سمفلکس هدیه گرفت. برنار با همان دوربین عکاسی را شروع کرد و نخستین عکسهای منظره را همان موقع گرفت.
قطار، ۱۹۷۷
برنار فوکون در ۱۹۷۱ به پاریس آمد تا در سوربن فلسفه بخواند. آنجا تحت تاثیر فلاسفه مکتب تومیسم قرار گرفت. فلاسفهای چون ژاک ماریتن تاثیر بسیاری برای گذاشتند. این تفکر که از راه تجربه کردن و تحلیل پدیده های فردی میتوان درکی کلی از جهان را به دست آورد راهنمای او در خلق آثارش شد.
برنار فوکون که از ۱۹۶۵ نقاشی می کرد و علاقه بسیاری به هنر داشت در ۱۹۷۶ بود دوربین هاسلبلاد خرید و تصمیم گرفت خودش را وقف عکاسی کند. در واقع به این نتیجه رسیده بود که این رسانه بهتر میتواند درونیات او را به نمایش بگذارد. آن موقع بود که نخستین مجموعهاش “کمپ تابستانی” را خلق کرد و با استفاده از مانکن های پلاستیکی لحظه های مهم دوران کودکی اش را بازتولید کرد.
فوکون از مانکن هایش به گونه ای استفاده می کرد که چون شخصیت هایی واقعی در داستانش ظاهر می شدند. و البته عکسهایش خالی از کودکان واقعی هم نبودند. چرا که سعی میکرد ترکیبی از مانکن های پلاستیکی و کودکان واقعی را ارائه دهد تا در کنار عناصر طبیعی مثل آب و آتش و برف حس و حال و فضای دوران نوجوانی و اتفاقات آن مثل مهمانی, بازی و گردش را بازگو کند. حتی عنوان این مجموعه یادآور دوران کودکی بیشتر مردم کشورهای پیشرفته است.
[irp posts=”426″ name=”آشنایی با عکاسان جهان: نوبویوشی آراکی”]
البته در سالهای گذشته اردوهای تابستانی در ایران هم رواج داشت و تا حدی تجربه کردن این حس و حال برای برخی محیا بود. یعنی اینکه مخاطب ایرانی هم میتواند اندکی همذات پنداری کند.
دریای آبی، ۱۹۷۸
البته درون مایه این مجموعه صرفاً ایجاد حس نوستالژیک نیست بلکه با استفاده از مانکنها و غنای رنگ در کارهایش بیشتر تمایل داشته گذر لحظه را نشان دهد و عکس ایش تلاشی در بازسازی لحظه های از دست رفته اند. وگرنه می توانست کلاً از کودکان واقعی استفاده کند. همین که مخاطب میبیند بیشتر شخصیتها عروسک اند رویایی و ساختگی بودن آن لحظه را درمییابد اما از طرفی به احتمال زیاد خودش نیز چنین عکسهایی در آلبومش دارد و آنها را به یاد میآورد و میداند که زمان در گذر است.
شاید بتوان گفت فوکون درون مایهی ایده “لحظه را دریاب” را به خوبی با این عکسهایش به نمایش میگذارد. جالب اینجاست که فوکون برای نمایش دیجیتال کارهایش در سایتش به تصویر تنها بسنده نکرده است و همراه تصاویر صدا هم وجود دارد و هم زمان با دیدن تصاویر این مجموعه ما مدام صدای مگس مزاحم را میشنویم تا بیاد بیاوریم که تمام آن گرما و دردسرهایش با همه ی سروصدایش دیگر وجود ندارد و با دیدن مانکنها مطمئن شویم که راهی برای تجربه دوبارهشان هم نیست. با این حال حضور کودکان واقعی در عکسهایش نشان از دنیایی جادویی دارد که بین رویا و واقعیت سیر میکند.
گالیور، ۱۹۷۹
برنار فوکون در ۱۹۷۹ با برپایی دو نمایشگاه مهم یکی در پاریس و دیگری در نیویورک توانست شهرت بسزایی کسب کند. اما از ۱۹۸۱ دیگر از مانکن استفاده نکرد، آنها را کنار گذاشت تا بر منظره و فضای داخلی ای تمرکز کند که ردپای از حضوری بود که غایب است. لیوانی از آب زیر نور ماه روی میز رها شده است. باغچه ای از گل که پارچه های رنگی پهن شده بر بند رخت آن ها را آذین کرده است.
فوکون هم مثل نقاشی های جورجیو دوکریکو فضای عجیب، زیبا و متافیزیکی را در آثارش خلق کرده است. کم کم کارهایش درون مایه های مشخص تری پیدا کردند و حول چند محور می چرخیدند. گذر زمان، شکنندگی لحظه، و کیفیت زودگذر شادی. یعنی همان الگوهایی که در مجموعه های قبلی اش دنبال میکرد اما حالا واضح تر از قبل.
تفنگ، ۱۹۷۸
برنار فوکون تعداد محدودی عکس در سال تولید میکرد که همه شان رنگی بودند و برای چاپ شان از یک روش قدیمی به اسم چاپ فرسون استفاده میکرد. که یه نوع پتینه شبیه نقاشی است. بعد از مجموعهی “تکامل احتمالیِ زمان (۱۹۸۱-۱۹۸۴)” او مجموعهی “اتاق های عشق (۱۹۸۴-۱۹۸۷)” را خلق کرد.
[irp posts=”429″ name=”برنیس ابوت : تاریخ عکاسی جهان”]
اتاق های خالی، علف های وحشی که اتاق را پر کرده اند. نوری که به درون اتاق هجوم میآورد. یخ، کاه، گل های خشک و تخت مرتب نشده همگی ترکیبی شاعرانه را خلق می کند که به نوعی انعکاس دهندهی فضای حسی و درونی عاشقانه هنرمند است و به سان یک آینه عمل کرده است.
در این مجموعه هم عکس هایی وجود دارند که به طور صریح به عشق اشاره می کنند مثل درهم تنیدگی تن ها یا دیده شدن رختخواب به هم ریخته اما برخی از عکس ها از این نوع دیگری اند و حس و حال عاشقی را بیشتر نشان میدهند تا اشاره مستقیم به عشق، فضاهایی خالی و دلتنگ کننده.
برنار فوکون این سبک و این حس و حال را در مجموعهی دیگری به نام “زمستان” و “اتاق های طلایی” ادامه داد. عکس های این مجموعه را تحت تاثیر بودیسم و ژاپن خلق کرده است و جالب این جاست که نمایش دیجیتالی آن ها نیز همراه با صدای جارو زدن معبد است. که مدام مخاطب را به یاد اتاقی خالی می اندازد؛ اتاقی که گرچه خالی است اما مکانی ست که با افکار ما و انرژی ما پر می شود.
استخر خیابان پنجم، ۱۹۷۷
بعد ها مجموعه ی بحث برانگیز “بت ها و قربانی های شان” را تولید کرد که ترکیبی بود از ۱۲ عکس از نوجوانانی که با نور طلایی نوردهی شده بودند و در کنار عکسی از منظره قرار داشت که مایعی چون خون در آنها جاری ست. فوکون کمی بعد اعلام کرد که عکاسی را رها می کند و به نوشتن رو آورد با این حال در خلال سال های ۱۹۹۷ تا ۲۰۰۰ مجموعه ای را گردآوری کرد به نام “بهترین روز از جوانی من”. این مجموعه با همکاری ۱۰۰ جوان از ۲۰ کشور مختلف تولید شده بود. از جوانان خواسته بود تا در یک مهمانی و روز خوش از بهترین لحظه شان یا از آن که دوستش دارند عکس بگیرند. عکسها جمع شدند و پس از گزینش نهایی در نمایشگاهی در پاریس به نمایش در آمدند.
برنار فوکون هنرمندی ست که میتوان به وضوح پیوستگی محتوایی را در طول کارنامهی هنریاش دید و به غایت احساس کرد که در تمام طول زندگی اش دغدغه زمان و از دست رفتن ثانیه ها را دارد. به راستی که او حرف هوراس را درک کرده و به دنبال این است که لحظه را دریابد.
غذای پادشاهان، ۱۹۷۶
برای دیدن مجموعه آثار این عکاس بر روی این لینک کلیک کنید.
حسامالدین رضایی
قوانین ارسال دیدگاه