«عکاسی چندین داستان را در یک عکس فشرده می کند.» این جمله از فرانک گولکه (Frank Gohlke) است. چرا که عکاسی برای او یک رسانهی ادبی به حساب می آمد.
فرانک گولکه از امکان متن پذیری صحنه هایی که می گرفت لذت می برد. فرایند رمزگشایی معنا در یک تصویر و تفکر راجع به آن معنا شالوده ی اصلی عکاسی برای او به حساب میآمد. باقی چیزها مثل نور و بافت و کنتراست نقش فرعی را در عکسهایش بازی می کنند و تنها برای کمک به بیان شاعرانه به کار می آیند.
فرانک گولکه بیشتر با رویکردی سرد و خنثی به عکاسی از مناظر شهری و مظاهر دخالت بشر در مناظر طبیعی پرداخته است و همین مساله او را به نگرش عکاسان مکتب دوسلدورف و زمیننگاری جدید نزدیک میکند. عکاسان مکتب زمیننگاری جدید یا نئوتوپوگرافی میکوشیدند با ارائه تصویری مستقیم و صریح از فضای شهری و دستکاریهای بشر در محیط زیست، مخاطب را با واقعیتهای زندگی مدرن بشر مواجه کنند.
نخستین گامها
از دهه ۱۹۶۰ که شروع عکاسی او بود تا به امروز، محیط اطراف، چه بشر ساخت و چه طبیعی دست مایه خلق آثار گولکه بودهاند. در همان ابتدا مفتون جاذبه ی مناظر غرب و میانه ی آمریکا شد. او اغلب از دشت های خالی یا زمین هایی که به واسطه کشاورزی خالی شده بودند عکس می گرفت.
در بسیاری از عکس هایش در کنار تاکید بر خالی بودن منظره اصراری بر حضور انسان دارد. که معمولاً این حضور با نشان دادن رد پایی از او مثل دیرک سیم تلفن یا یا یک کامیون زباله میسر می گردد.
در تعدادی از عکس هایش هم تاکیدی بر نگرانی اش از تاثیر بشر ساخت ها بر محیط طبیعی دارد. هرچند این ساختمان ها و خانه ها در تصویر ناچیز به حساب آیند، اما برای مخاطبِ آگاه کلیدی بر تفکر می شوند. که چطور چنین مناظر بکری با این حضور نامنظم خراب شده است. و باعث می شود مخاطب رشد این حضور نابهجا را در همه جا ببیند.
[irp posts=”236″ name=”ساموئل فوسو : عکاسی معاصر”]
مکتب عکاسی سرد
فرانک گولکه در تلاش بود تا عکس هایش را با عینیت عکاسی سرد خلق کند. چرا که موضوعاتش به اندازه کافی برجسته بودند که نیازی به درشت کردن شان نبود. او می دانست که نیازی به تاکید بیشتر با استفاده از زوایای خاص یا نورهای شدید ندارد. کاری که شاید عکاسان منظره در گذشته بسیار از آن لذت می بردند.
این رویکرد باعث شد برای خودش جایی در نمایشگاه ۱۹۷۵ کداک باز کند. زمین نگاری جدید: عکس هایی از مناظر دگرگون شده به دست بشر نمایشگاهی بود که در موزه ی عکاسی در جورج ایستمن هوس در ۱۹۷۵ برگزار شد.
بیشتر عکاسان این نمایشگاه چون رابرت آدامز، لویس بالتز، هیلا و برند بخر، جو دیل، نیکولاس نیکسون، جان اسکات، استفان شور و هنری وِسل نگرانی اجتماعی خودشان را برای از بین رفتن محیط زیست به وسیله عکس هایشان بیان کرده بودند. نگاه ایشان به نوعی ترکیبی از سبک عکاسی مستند دهه ۱۹۳۰ و عکاسی مستقیم بود. که البته گولکه پیشتر با هر دو نوع عکاسی از طریق واکر اوانز آشنا شده بود.
آشنایی با واکر اونز
زمانی که در ۱۹۶۶ فوق لیسانس ادبیات انگلیسی اش را در دانشگاه یل گرفت با واکر اوانز آشنا شد، واکر اوانز او را به عکاسی تشوق کرد. پس نزد پل کاپونیگرو ماند تا عکاسی را بیاموزد. نقش واکر اوانز در عکاسی گولکه بسیار پر رنگ و مهم است. او بود که با تشویق هایش گولکه را به سمتی هدایت کرد که عکاسی رسانه اصلی وی برای بیان نگرشش به جهان شد.
اگرچه امروز همه جا خودش را با عنوان نویسنده و عکاس معرفی می کند. فرانک گولکه از ییل به ورمانت رفت و آنجا در کالج میدلبری دوره ی عکاسی را راه اندازی کرد. در ۱۹۷۱ گولکه به مینسوتا مهاجرت کرد و در آنجا با سیلوهای عظیم غله مواجه شد که شکلی یادبودی و مجسمه ای برای او داشتند و منطقه را به تصرف خود در آورده بودند. این سیلوها سمبل قابلیت تولید عظیم غلات در سمت غرب فلات مرکزی امریکا به شمار می آمدند و در عین حال یادبودی از گذشته بودند.
اگرچه زمانی نشان دهنده اقتصاد قوی منطقه بودند بسیاری از آن ها در آن زمان یعنی دهه ۱۹۷۰ تبدیل به خرابه شده بودند. مرثیه زوال درون تمام آن ها رسوخ کرده بود. اما حضورشان هنوز برانگیزاننده احترامی در خور برای عظمت کشاورزی و غول های عظیم جثه ای بود که در آن ناحیه به صف شده بودند.
سیلوهای غله
برای کتابش، اندازه ی خلا: سیلوهای غله در مناظر امریکایی (۱۹۹۲) فرانک گولکه عکس های کلیدی این دوره را انتخاب کرد و مقاله ای پرمعنا راجع به عظمتی که در موضوع یافته بود نیز به نگارش درآورد.
در این کتاب جملهای از گرترود استاین دارد که شاید بتوان گفت محتوای اصلی کتاب بر پایهی همین جمله است. «در ایالات متحد، مکان هایی که کسی در آن نیست بیشتر از جاهایی است که کسی در آن هست.» با این جملهی گرترود، گولکه به سراغ سیلوهایی می رود که زمانی محلی پر رفت وآمد و شلوغ بودند و اکنون جایی خالی از سکنه اند و تنها همین غولهای عظیم و جثه یادگار آن دوران اند. گولکه تاکیدی بر حضور انسان درگذشته و غیبت آن در حال دارد. اندازهی خلاء هم اشاره ای به خالی بودن سیلوها و هم خالی بودن مکان دارد.
[irp posts=”234″ name=”برنار فوکون – عکاسی معاصر”]
نئوتوپوگرافی
گرچه کارهایش با مناظر امریکایی گره خورده است با این حال گولکه چند کار برجسته با موضوعات اروپایی دارد. برای مثال، در میانه ی دهه ی ۱۹۸۰ از او خواسته شد تا به پروژه ای برای مستند کردن مناظر روستایی فرانسه ملحق شود.
گروهی متشکل از عکاسان بنام بین المللی برای ثبت مناظر روستایی فرانسه تشکیل شده بود و در نهایت توانست این آگاهی را به مردم بدهد که مناظر روستایی به واسطهی رشد صنعت در فرانسه مورد تهدید قرار گرفته است.
بیشتر کارهای بعدی گولکه تحت تاثیر همین پروژه بودند. یعنی اینکه او مکان جغرافیایی محدودی را انتخاب میکرد تا با عکاسی از آن مکان نکته ی حائز اهمیتی را بازگو کند. از جمله اینکه در ۱۹۸۷ به ماساچوست رفت تا رودخانه سادبری در ۴۰ کیلومتری غرب بوستون را مستند کند. تلاشی همراه با بسیاری از فعالان محلی برای حفاظت از رودخانه و محیط اطرافش تا از آسیب آن جلوگیری کنند.
در ۱۹۹۳ همچنین فرانک گولکه با همکاری موزه محلی هنر در ماساچوست سعی کرد زیبایی های دست نخورده رودخانه را مستند کند تا بتواند آگاهی عمومی را بالا ببرد که این رودخانه بخشی از زیبایی های منطقه است.
فرانک گولکه توانست خودش را به عنوان عکاسی که با رویکردی متفاوت به عکاسی منظره می نگرد معرفی کند. به این جهت بارها برای مستند کردن مناطق مختلف دعوت شد از جمله اینکه چندین بار دیگر به اروپا دعوت شد تا مناطق مختلف را پوشش دهد.
آنچه در عکس های گولکه متفاوت است تفاوت دیدن و نگریستن است. گولکه مخاطب را به دیدن چیزی دعوت می کند که پیشتر خودش حتا اگر در آن مکان حضور داشت هرگز نمی دید.
[irp posts=”240″ name=”آدام فاس : عکاسی معاصر جهان”]
حسام الدین رضایی
قوانین ارسال دیدگاه