ادموند کستینگ [۱] نقاش، عکاس و مدرس هنر اهل آلمان بود که بیشتر به واسطه فتوگرام ها و آثار فتو مونتاژش شناخته میشود. ادموند کستینگ دو مدرسه خصوصی هنر و یک گروه هنری را برپا کرد و ارتباط نزدیکی با جنبش آوانگارد دهه ۱۹۲۰ داشت. جملهی «نقاش از میان لنز میبیند[۲]» که از یکی از مقالههایش در اواخر دهه ۱۹۳۰ وام گرفته شده و نیز اسم کتابی است که در سال ۱۹۵۸ آن را ویراستاری کرد، نگرش ادموند کستینگ را نسبت به این دو هنر نشان میدهد و اینکه او چگونه خود را واسطهای بین نقاشی و عکاسی می دانست.
ادموند کستینگ رابطه نزدیکی بین این دو شکل هنر را رواج داد و خود را «نقاش نور» می دانست، یعنی هنرمندی که با نور نقاشی میکرد.
ادموند کستینگ در سال ۱۸۹۲ در درسدن متولد شد و از همان کودکی توانایی های هنری و موسیقیایی خود را نشان داد. پس از امتحانات دبستان به مدرسه هنرهای تجاری رفت و در سال ۱۹۱۵ وارد «آکادمی هنر درسدنر» شد. در ۱۹۱۹ زمانی که هنوز دانشجو بود همراه کارل پایفو[۳] نقاش مدرسه خصوصی طراحی دِر وِگ (مسیر) را تاسیس کرد و در آن جا مشغول تدریس شد.
در سال ۱۹۲۶ شعبهی دیگری از این مدرسه را در برلین تاسیس کرد. در سال ۱۹۳۳با ظهور رژیم هیتلر هر دو مدرسه بسته شد نازیها او را در لیست هنرمندان منحط قرار دادند و نقاشی و برگزاری نمایشگاه را برایش ممنوع کردند.
[irp posts=”232″ name=”عکاسان معاصر، رالف یوجین میتیارد”]
در دههی ۱۹۲۰ بیشتر به عنوان یک نقاش کار میکرد؛ اکسپرسیونیسم، داداییسم و کانستراکتویسم در هنر او تاثیرگذار بودند. در آن دوران با با شاعر، موسیقی دان و مقاله نویس هروارث والدن[۴] که موسس گروه هنری و گالری هنری در استورم بود آشنا شد. کستینگ با بسیاری از چهره های آوانگارد آن زمان از نزدیک در ارتباط بود.
از سال ۱۹۲۳ به بعد وی در تمام نمایشگاههای اصلی آن گروه شرکت کرد و تحت تاثیر این موضوع کستینگ کلاژهای کاغذی بسیاری با عنوان گرافیک برشی خلق کرد. وی که عمیقاً تحت تاثیر آثار هنرمندان کانستراکتیویست روسی چون الکساندر رودچنکو، ال لیسیتزکی و واسیلی کاندینسکی قرار داشت، به طور مشهودی در نقاشهای خود از عناصر کانستراکتیویسم استفاده کرد.
در سال ۱۹۲۳ ادموند کستینگ اولین بار در طول کار تجربی با فوتوگرام آشنا شد و این آشنایی او را به سمت عکاسی سوق داد. هنرمندانی مانند لازلو موهولی ناگی و ال لیسیتزکی که خودشان با این هنر سروکار داشتند علاقهی وی را در عکاسی افزایش دادند.
او با بیان این مطلب که حلقهی کوچکی از عکاسانِ نقاش در مورد سرنوشت عکاسی تصمیم گرفتند و من یکی از آن ها هستم خود را یکی از این مبتکران می دانست. با این حال برخلاف دیگر عکاسان کانستراکتویست، ادموند کستینگ عکاسی را راه بسیار خلاقانه ای در هنرمندان جنبش «عینیت نوین»[۵] نمیدید. او عکاسی را بیشتر شکلی از هنری میدید که انتظار داشت سرآمد مجموعه کلاسیک طراحی و بیان به روش مدرن باشد. بنابراین برای او عکاسی هم جنبه خلاقیت و هم جنبهی ابزاری داشت.
در سال های ۱۹۲۶ تا ۱۹۲۷ ادموند کستینگ تکنیک نوردهی چندباره را تجربه کرد. پرترهی همسرش گردا مولر و ترکیبش با مجسمه درسندر زینگر از نخستین تجربههایش بود. ایدهی استفاده آگاهانه از این تکنینک در کارش به صورت اتفاقی به ذهنش خطور کرد.
اگرچه گاهی ادموند کستینگ را بنیان گذار این سبک به حساب میآورند اما این افتخار در واقع متعلق به هنرمند سوئدی اسکار گوستاو ریلندر است که قبل از وی موفق به خلق تصاویر دوگانه شد و از طریق نگاتیوهایی که به طور متعدد نوردهی شده بودند به خلق صحنه موردنظرش می پرداخت.
[irp posts=”240″ name=”آدام فاس : عکاسی معاصر جهان”]
برای ادموند کستینگ ، عکاسی پرتره چالش بزرگی بود و تا سال ۱۹۳۷ و همچنین در آخرین دههی زندگیاش بیشتر روی این موضوع کار کرد. مدلهای او ابتدا خانوادهاش یعنی همسر و فرزندانش و سپس تعداد زیادی از دوستان و اقوام، شاگردان مدرسه در وگ، همچنین هنرمندان، نویسندگان و دیگر افراد سرشناس بودند؛ او مصرانه از این تکنیک استفاده میکرد.
او تلاش داشت جنبه های روحی روانی شخصیت افراد را به تصویر بکشد. «چندلایگی» تصاویر او و تمرکز بر سایههای نور و شکل دهی نور و سایه ابزارهایی بودند که به انتقال معنا در عکسهایش کمک میکردند .
ادموند کستینگ تقریباً همیشه از این تکنیک برای عکاسی درون استودیو استفاده میکرد. کمتر دیده شده که از این تکنیک در عکاسی خارج از استدیو استفاده کند. پرتره های وی را می توان به چند دسته کلی تقسیم کرد: دسته اول مونتاژ عکسهای نیم رخ و نیم تن؛ دستهی دوم ترکیب عکس های نیم رخ و تصاویر ضد نور؛ گروه سوم شامل عکس های زنان در آینه با روبنده بود.
ادموند کستینگ از سال ۱۹۳۰ تا ۱۹۳۶ عکاسی رقص را با تاکید بر حرکات و ریتم بدن انجام داد؛ او که به شکل خاصی تحت تاثیر یکی از شاگردان مری ویگمن به نام گرت پالوکا بود مجموعهی فرمهای خود را با اضافه کردن ترکیبهایی از تمام بدن و تصاویر ضدنور چهرهها گسترش داد.
ادموند کستینگ عمدتاً به دلیل مسائل مالی اواسط دهه ۱۹۳۰ به کار عکاسی معماری و تبلیغاتی روی آورد. در این دوره او از طاق سبز مجموعه هنری درسدن به طور کامل عکاسی کرد. اگرچه گاهی موضوع عکاسی تبلیغاتش یادآور سبک سرد و بی احساس «عینیت نو» بود، اما استفاده از این سبک کاملاً این حقیقت را برملا می کرد که این سبک عکاسی مورد علاقه وی نبوده و کارهایش از لحاظ فنی کمال لازم را نداشت. در آن سالها کارهای سفارشی زیادی برای شرکت مینوس و شرکت ماشین سازی اتویونین انجام داد.
تاثیرگذارترین مجموعه کار ادموند کستینگ عکسهای مونتاژشده از ویرانیهای قسمت مرکزی زادگاهش یعنی درسدن در سال ۱۹۴۵، زمانی کوتاه قبل از پایان جنگ جهانی دوم بود، این مجموعه که به «رقص مردگان در درسدن[۶]» شهرت دارد اسکلتهای رقصنده در خرابههای شهر قرار گرفتهاند، این مجموعه که نگاه سنتی نقاشانه در آن موج میزند جایگاهی ویژه در عکاسی از خرابیهای آلمان پس از جنگ جهانی دارد.
پس از جنگ زمانی که گروه هنری «در راف» را پایه گذاری کرد، فعالیت های هنریاش به عنوان نقاش گسترش یافت. در سال ۱۹۴۶ ادموند کستینگ کارگاه «عکس و فیلم» در دانشکده دولتی آثار هنری در کالج هنرهای کاربردی در برلین وایسنسه برپا کرد. وی به علت نقطه نظرش در خصوص فرمالیسم و رئالیسم سوسیالیستی حاکم بر جمهوری دموکرات آلمان مجبور به رها کردن کرسی تدریس شد و بخش عکاسی منحل شد.
او سه سال بعد در دانشکده فیلم و تلویزیون آلمان استخدام شد. طی این سالها وی به آزمایشاتی در خصوص نقاشیهای فوتوشیمیایی پرداخت. از این گذشته او کار عکاسی چهره و عکاسی از دوستان هنرمند غرب برلین و همچنین شخصیتهای فرهنگی سیاسی آلمان شرقی را دوباره از سر گرفت.
کارهای ادموند کستینگ در سرتاسر جهان پراکنده است، شمار زیادی از نگاتیوهایش گم شده و حتی نسخههای چاپی زیادی از آنچه بود نیز باقی نمانده و صرفا در نسخههای تجدید چاپ شده در دسترس هستند. از آنجایی که خود کستینگ به ثبت منظم کارهایش آنچنان اهمیت نمیداد، بسیاری از عکسهایش پس از مرگ، توسط همسرش تاریخ گذاری و ثبت شدند. کستینک عکاسی را کاری رو به جلو میدید.
فرانزیسکا اشمیت[۷]
[irp posts=”426″ name=”آشنایی با عکاسان جهان: نوبویوشی آراکی”]
برگردان: صدف محمودی
[۱] –EDMUND KESTING
[۲] A painter looks through the lens
[۳] –Carl Piepho
[۴] –Herwarth Walden
[۵] –The New Objectivity
[۶] –Der Totentanz von Dresden
[۷] Franziska Schmidt
قوانین ارسال دیدگاه