چطور عکس خوب بگیریم ؟ در جایی که من عکاسی را آموختم، یعنی در یکی از محیط های آکادمیک، بارها عنوان عکس جشنوارهای یا عکاس جشنوارهای را شنیده بودم، عنوانی که به تعدادی از عکاسها یا دانشجویان عکاسی میدادند که به طور مرتب و مستمر در جشنوارههای داخلی و خارجی مقام میآوردند یا اینکه حداقل عکسهایشان پذیرفته میشد. سوال اینجاست که دقیقاً عکس جشنوارهای چه نوع عکسی است یا اینکه عکاس جشنوارهای کیست، چه اتفاقی میافتد که افرادی به طور مشخص همیشه عکسهایشان پذیرفته میشود. در واقع این جاست گه پای اصول و قوانین ترکیب بندی در عکاسی به بحث ما باز می شود.
برای یافتن پاسخ، عکسهای تعدادی از این عکاسان را بررسی کردم، همچنین عکسهای برگزیده بسیاری از جشنوارهها را از نظر گذراندم، بنا دارم در این نوشته، شرح مختصری راجع به یافتههایم ارائه کنم، شاید که راهگشای بسیاری از عکاسان جوان و علاقمند به کسب مقامهای عکاسی باشد، بلکه هم به طور کلی تاثیری در دید ایشان راجع به عکس داشته باشد.
[irp posts=”428″ name=”ترکیب بندی در عکاسی پرتره”]
رابطه فرم و موضوع
در عکاسی تنها این مسئله نیست که از چه عکس گرفتهاید، بلکه مهم این است که چطور و چگونه عکسی گرفتهاید، ترکیب بندیهای ضعیف میتواند موضوعات بسیار جذاب را نازیبا کند. و برعکس یک ترکیب بندی قوی میتواند یک موضوع معمولی را به عکسی جذاب تبدیل کند. با این مقدمه اندکی راجع به ترکیب بندیهای جذابتر در عکاسی صحبت میکنیم.
نیازی نیست که انواع این ترکیب بندیها را مانند قوانین نوشته شده در ذهن بسپارید، همین که با تعدادی از آنها آشنا شوید و به طور مرتب خود را ملزم به تکرار و تمرین و عکاسی با آنها کنید، بعد از مدتی ناخودآگاه از همین ترکیببندیها در عکسهایتان استفاده خواهید کرد.
تمایل دارم به طور عملیتر و کاربردیتر به مقوله ترکیببندی در عکاسی نگاه کنیم. در دنیای واقعی، با موضوعات متنوعی برای عکاسی سروکار خواهیم داشت که ممکن است نیازمند ترکیب بندیهای متفاوتی باشند. نکته کلیدی اینجاست که متوجه باشیم ترکیب بندی چطور و چقدر میتواند در درک عکسهای ما برای دیگران تاثیر داشته باشد.
[irp posts=”1287″ name=”ترکیب بندی کلاسیک در عکاسی پرتره”]
نکاتی در خصوص ترکیب بندی در عکاسی:
۱) صحنه را ساده کنیم
بارها پیش آمده که منظره یا فضایی را در مقابلمان جذاب میپنداریم، آنگاه دوربین را آماده میکنیم و عکسی از آن منظره میگیریم، اما عکس گرفته شده هیچ بخشی از زیبایی آن منظره را ندارد. بهتر است این را بدانیم و وقتی در مقابل منظره یا هر صحنهای قرار میگیریم آنچه برای ما جذاب است، توسط مغز ما جدا میشود و به طور مشخصی تاکید ذهن بر آن میرود. طوری که با دیدن همین بخش انتخاب شده از صحنه توجه ما از دیگر جزئیات کاسته میشود. اما دوربین اینطور نیست و همه چیز را نشان میدهد. بنابر این شما باید خودتان با کادربندیتان ترکیبی را بیابید که موضوع انتخاب شده در مرکز توجه قرار بگیرد.
پس بهتر است صحنه را تا جای ممکن بهشکلی انتخاب کنیم که ساده باشد و تاکید عکس در ترکیب بندی بر عنصر انتخاب شدهی ما باشد. حذف عناصر نامربوط که ممکن است به هر طریقی حواس و تمرکز بیننده را از موضوع ما دور کند شرط اساسی این کار است.
پر کردن قاب
در چنین مواقعی میتوانیم به موضوع نزدیک شویم و قاب را پرکنیم، تا اینکه موضوعات اضافی از کادر ما حذف شوند. همچنین در بعضی مواقع با کراپ کردن عکس با تناسب اضلاع متفاوت میتوانیم به آنچه میخواهیم برسیم. برای مثال به جای کادر ۳:۴ میتوانیم از ۱۶:۹ که تصویر واید است یا ۱:۱ که کادر مربع است نیز استفاده کنیم. گرچه تناسب اضلاع نیز باید با فضای عکس همراه باشد چرا که کادر نقش مهمی در عکس دارد و کادربندی باید آگاهانه باشد.
در عکسهای زیر با کراپ کردن به ترکیب بندی بهتری رسیدهایم. این انتخاب بهتر بود موقع عکاسی صورت بگیرد با این حال با کراپ کردن هم تا جایی که تصویر کیفیت خود را از دست ندهد میشود تا حدی این ایرادها را برطرف کرد، اما این مسئله بهتر است به عادت تبدیل نشود و شایستهتر این است که عکاس در حین عکاسی کادر مناسب را بیابد. چراکه کراپ کردن همیشه باعث کوچک شدن عکس و در نتیجه افت کیفیت میشود. در عکسهای زیر کراپ کردن برای حذف موضوعات نامناسب و تمرکز بیشتر بر موضوع اصلی صورت گرفته است. به خاطر داشته باشیم که ترکیبات سادهتر و کمتر شلوغ، چشمنواز تر اند و بیننده بهتر متوجه موضوع اصلی میشود.
۲) قانون یک سوم و نقاط طلایی
بیشتر ما راجع به قانون یکسوم و نقاط طلایی شنیدهایم. این ترکیب بندی وامدار نقاشی است. در نقاشیهای قدیمی و کلاسیک این ترکیب بندی به وفور استفاده میشده، بهتر است ما نیز آن را رعایت کنیم و اگر قرار است دستی در آن بیاوریم حداقل این کار آگاهانه باشد. قانون یکسوم یعنی قرار گرفتن عناصر مهم تصویری در محل برخورد خطوط افقی و عمودی که تصویر را به سه قسمت تقسیم میکنند، جاییکه برای چشم بیشترین تاکید را دارد.
شناخت این ترکیب بندی از ملزومات است اما همیشه مطیع آن بودن هم منطقی نیست، میشود گاهی تخطیهایی آگاهانه از این قانون کرد، زمانی که عناصر تصویری به گونهای انرژی بصری موجود را به سمت و سوی دیگری هدایت میکنند. برای درک بهتر این موضوع باید مبانی هنرهای بصری را بشناسیم، تعادل، تقارن و خطوط هدایت کننده، کیفیتهای بصریای هستند که انرژی موجود در تصویر را هدایت و پخش میکنند.
میتوانیم موضوع را برخلاف قانون یکسوم در موقیتهای دیگری از تصویر قرار دهیم، مثلاً مرکز. قرار دادن موضوع اصلی تصویر در مرکز کادر تمام انرژی موجود در تصویر را از بین میبرد و حالتی از سکون را به عکس میدهد. اگر سکون مد نظر ماست و اصرار داریم انژری تصویر را بنشانیم این انتخاب مناسب است.
گاهی با قرار دادن موضوع اصلی در قسمت بسیار پایین یا بسیار بالای کادر نیز قانون یکسوم را رعایت نمیکنیم، با این حال میدانیم که هر کدام چه تاثیری در کنش نهفته در تصویر ما ایجاد میکند و انرژی بصری چطور در تصویر توضیع میشود. مسئله مهم شکستن این قانون است نه فراموش کردن آن، منظور آگاهانه انتخاب کردن است.
۳) خطوط راهنما
خط راهنما به هر خطی میگویند که در تصویر چشم بیننده را به سمت مشخصی از تصویر هدایت میکند. از این دست خطوط میتوان به خط زیبایی هوگارث اشاره کرد که خطی منحنی و S شکل است. از آنجاییکه ویلیام هوگارت، نقاش انگلیسی این اصلاح را باب کرد به خط هوگارث معروف است.
خط هوگارث جدا از اینکه چشم را به سمتی از تصویر هدایت میکند در ترکیببندی خوش مینشیند. با وجود خط راهنما آزادی بیشتری در موقعیت مکانی موضوع اصلی در تصویر داریم. چراکه این خط چشم بیننده را به راحتی به سمت موضوع ما هدایت میکند. منظور از خطوط راهنما صرفاً جاده یا چیزهایی از این دست نیست، بلکه هر عنصر که در تصویر شکلی از خط را تداعی کند میتواند خط راهنما به حساب آید.
۴) زاویه دید
بیشتر عکاسان تازهکار، تمایل دارند همیشه عکسهایشان را از زاویهی چشم بگیرند. اما زوایای کمتر دیده شده، باعث نوعی خرق عادت چشمنواز در عکس میشود که معمولاً برای بیننده جذاب است. استفاده از زاویههای خیلی پایین یا بالا، یعنی زوایایی که چشم انسان کمتر به آن عادت دارد بیشتر اوقات برای بیننده خوشایند است. در بیشتر فیلمهای مستندی که راجع به حیوانات ساخته میشود کارگردان سعی میکند حداقل چند پلان را از زاویه چشم حیوانی که موضوع فیلم است بگیرد تا هم فیلمش جذاب شود و زاویه چشم آن حیوان را به بیننده بشناساند.
بارها در فستیوالها و مراسمهای ملی که حضور عکاسان بسیار زیاد است عکاسانی را دیدهایم که در جاهایی عجیب مستقر شدهاند و مشغول عکاسیاند. بسیاری از زاویههای پایین مردم و موضوعات را میگیرند تا حدی که بارها دیده شده عکاسانی روی زمین در حال غلط زدن اند، تعدادی هم ارتفاع را دوست دارند و از سطوح بالاتر عکس میگیرند. چنانچه در این موقعیتها بخصوص زاویه پایین جدا از تغییر نرمال زاویه دید از لنز واید نیز استفاده کنیم عکسهایی خواهیم گرفت که بیننده را به وجد خواهد آورد.
۵) پسزمینه و عمق میدان
یکی از روش های دیگر برای این که چطور عکس خوب بگیریم ، توجهبه رابطه سوژه و پس زمینه است. پسزمینه بخش مهمی از تصویر است، باید به خاطر داشته باشیم که یکی از عوامی که تاثیر بسیار زیادی در عکسهای ما دارد و در تاکیدمان بر موضوع اصلی نقش دارد، پسزمینه است. انتخاب پس زمینه مناسب برای عکس خوب ضروری ست. بیشتر اوقات پسزمینههای ساده و خلوت تمرکز بر موضوع ما را بیشتر میکنند. چنانچه امکان انتخاب پسزمینه خلوت برایمان وجود ندارد، استفاده از عمق میدان کم و محو کردن پسزمینه میتواند راهگشا باشد.
در بیشتر عکسهای خوب این نکات رعایت میشود اگر شما هم در کنار درک بصری و شناخت کیفیتهای بصری مانند تعادل و تقارن، ریتم و حرکت و … این نکات را نیز به کار ببرید. حتماً عکسهای خوبی خواهید گرفت. امیدوارم از مطالعه مقاله « چطور عکس خوب بگیریم » لذت برده باشید.
مقاله مرتبط : [irp posts=”449″ name=”شش نکته طلایی ترکیببندی در عکاسی”]
نویسنده: حسام الدین رضایی
قوانین ارسال دیدگاه